نگارش هشتم -

انشا با موضوع <خانه بدون صدای تلویزیون و رادیو> اگه مطالبی مد نظرتون هست بگین🎀🤍

جواب ها

جواب معرکه

آرمیتا🎀 🛐

نگارش هشتم

خونه‌ی ما یه خونه‌ی عجیبه! نه تلویزیون داره، نه رادیو. اولش فکر می‌کردم خیلی کسل‌کننده‌ست، ولی کم‌کم فهمیدم چقدر خوبه! صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شم، اولین چیزی که می‌بینم، نور خورشیده که از پنجره می‌تابه، نه صفحه‌ی تلویزیون. صدای پرنده‌ها و باد جای صدای خبر و آهنگ رو گرفته. صبحانه‌مون آروم‌تر و صمیمانه‌تر هست، چون حواس مون پرت نیست. هر کی با گوشی خودش سرگرمه، ولی بیشتر با هم صحبت می‌کنیم. بعد از صبحانه، هر کی می‌ره دنبال کار خودش. من کتاب می‌خونم، خواهرم نقاشی می‌کشه، بابام با گل‌هاش سرگرمه، و مامان هم غذا آماده می‌کنه. بدون تلویزیون، وقت بیشتر داریم که با هم باشیم و با هم صحبت کنیم. بازی‌های فکری و مسابقه‌های خانوادگی خیلی بیشتر شده. عصرها هم همینطوره. گاهی با هم بیرون می‌ریم، گاهی یه فیلم با هم می‌بینیم (از اون فیلم‌های خونگی که روی کامپیوتر داریم)، گاهی هم همدیگه رو قصه می‌گیم. شب‌ها هم آروم‌تر می‌خوابیم، چون صدای تلویزیون آزارمون نمی‌ده. راستش را بگی، اولش خیلی دلم برای تلویزیون تنگ می‌شد، ولی حالا دیگه عادت کردم. فهمیدم که زندگی بدون تلویزیون و رادیو هم می‌تونه خیلی زیبا و پر از لحظات خوب باشه. یه زندگی آروم‌تر، صمیمانه‌تر، و پر از اتفاقات جدید. یه زندگی که توش بیشتر با خودمون و با خانواده‌مون هستیم.

سوالات مشابه